سفر رئیس جمهور کشورمان به پکن که اولین سفر دولتی یک رئیس جمهور ایرانی در دو دهه گذشته به چین بوده است، را میتوان نقطه عطفی در روابط دو کشور دانست. در این سفر 20 تفاهمنامه بین طرفین امضاء شد.
این سفر مهم که با آداب کامل تشریفات انجام شد، نشان دهنده اراده سیاسی و توجه میزبان به برگزاری آن و توسعه روابط بوده است. مهمتر از آن، فضای حاکم بر گفتگوها و فرامتن چنین دیداری بود. ایران و چین طی سالهای گذشته، به ویژه در چند ماه اخیر، شاهد فشارهای فزآینده غرب علیه کشورهای مستقل شرقی بودهاند.
پوستاندازی نظم موجود جهانی و گذار از نظم پساجنگ سردی به دورانی نوین، باعث شده است که پیوندها و همکاریهای کشورهای مستقل از بلوک غرب، روز به روز معنادارتر شود. تلاش بر تعمیق همکاری های دوجانبه و همچنین بر بستر مکانیزم های منطقهای باعث همرسانی این روندها شده است.
نگرانی و مخالفت جبهه غربی با گرمتر شدن روابط تهران-پکن نیز شاهد دیگری بر اهمیت این رخداد است. کشورهای دو سوی آتلانتیک، با مشاهده رشد و ظهور کشورها و قدرتهای جدید احساس خطر میکنند. تلاش برای گستردهتر کردن دامنه بحران اوکراین، نشان از تلاش نظاممند جبهه غربی برای تضعیف روندهای جدید است. آمریکا و عدهای از مقامات اروپایی طی چند ماه گذشته تلاش کردهاند که ایران را به نادرست یک پای جنگ اوکراین معرفی کنند. در چند روز گذشته، تلاش مشابهی در خصوص چین نیز مشاهده شده است.
برچسبزنی جبهه غربی در ماجرای اوکراین در شرایطی است که آمریکا و کشورهای اروپایی بیشترین میزان سلاح را روانه اوکراین کردهاند. امّا در نقطه مقابل، کشورهایی مانند ایران و چین بارها بر بکارگیری گفتگو و دیالوگ برای حل بحران تاکید کردهاند. به نظر میرسد، راهبرد اصلی غرب مطول کردن جنگ کردن در عمل، ولی متهم کردن دیگران به خاطر چنین شرایطی است. چنین شرایطی بر اهمیت توسعه روابط شرقی صحه میگذارد.
در سوی دیگر، نقاط اشتراک و تفاهم ایران و چین، دلیل مضاعفی برای هموارتر کردن مسیر گسترش روابط است. همکاری در حوزه انرژی برای هر دو طرف حائز اهمیت و دستاوردهای فراوانی است. چین به عنوان یک قدرت اقتصادی به یک مسیر امن برای تامین انرژی نیاز دارد. ایران نیز به عنوان یکی از منابع عمده انرژی میتواند این نیاز چین را برطرف کند.
موقعیت ژئوپلتیک ایران و برنامهریزی چین برای توسعه کریدورهای مواصلاتی میتواند دسترسی چین به نقاط مهم را تسهیل کند. چنین مشارکتی میتواند به بازی دو سر برد برای طرفین تبدیل شود.
با تشدید بحران غذایی در جهان، حوزه کشاورزی میتواند از جمله حوزه های مهم مورد همکاری طرفین باشد. چه بسا اینکه برخی از تفاهمنامههای امضاء شده در جریان سفر اخیر مربوط به حوزههای کشاورزی بوده است.
یکی از ابعاد دیگر، تحکیم روابط فرهنگی و رسانهای دو کشور است. چرا که گسترش روابط نیازمند سرمایه اجتماعی و حمایت افکار عمومی است. در دورانی که غرب با پروپاگاندای رسانهای به دنبال تحریف وقایع و رویدادهاست، ارائه روایتهای صحیح و عینی میتواند پادتن توطئه غربی باشد.
در مجموع، تهران و پکن برای بهرهبرداری بهینه از توسعه روابط نیازمند توجه به ابعاد مختلف و متوازن کردن همکاریها هستند که در آن همکاری در حوزههای اقتصادی، سیاسی، امنیتی و فرهنگی باید مورد توجه قرار گیرد.